فریدون ذوالفقاری، از تحصیل در برترین دانشگاه مهندسی دنیا تا جزیره مجنون

فریدون برای تحصیل در دانشگاه، به «اتریش»، «دانشگاه فنی وین»، در رشته «مهندسی مکانیک»، راهی میشود. در طی چهار سال تحصیل در دانشگاه وین، فریدون تقریباً هر سال یکبار، برای دیدار خانواده و اقوام به ایران میآمد تا اینکه در اواخر سال چهارم تحصیلی در دانشگاه مزبور، درحالیکه کمتر از دو ماه به پایان سال آخر و گرفتن مدرک مهندسیاش باقی مانده بود، برای تازه کردن دیدار به ایران آمد تا به این صورت سرنوشت سازترین گام زندگیاش در نتیجه این سفر برداشته شود. در چند روز اقامت وی در تهران، پدر و مادر که از به سرانجام رسیدن زحمات چندین و چند سالهشان در به ثمر رساندن فرزندان، بهخصوص فریدون، غرق در شادی و شعف بودند، ناگهان با تصمیم شگفتانگیز فرزندشان در شوک عمیقی فرو رفتند. فریدون که چند ماهی تا گرفتن مدرک مهندسی و باز شدن بزرگترین دریچههای موفقیت، در پیشرفتهترین و توسعه یافتهترین کشورهای دنیا که کوچکترین ارمغان آن، زندگی راحت، مرفه و بیدغدغه بود فاصلهای نداشت، بهناگاه تصمیم میگیرد بهعنوان «خلبان» وارد ارتش و نیروی هوایی بشود. دست سرنوشت، به این شکل رقم خورد که در سال ششم جنگ، در نبردی سنگین، جنگندهاش مورد اصابت قرار گرفت و در زمین جزیره مجنون، هر دو خلبان به شهادت رسیدند. پیکر خلبان ذوالفقاری، به پهلوی چپ، وسط جزیره، زیر آفتاب، با همان موهای پرپشت، مرتب و سیاه رنگ با پوستی سبزه، که این چند روز، با تابش مستقیم خورشید «مجنون»، سبزهتر شده بود، بدون هیچ سایهبانی افتاده بود!